جدول جو
جدول جو

معنی آق چای - جستجوی لغت در جدول جو

آق چای
سفیدرود، و آن دارای دوشعبه است، یکی موسوم به قتورچای که از خوی گذرد و دیگری رود مرند که در جنوب ماری کند به قتورچای پیونددو در ماریکند شعبه اصلی آقچای که از جنوب چالدران جاری است به آن پیوسته در مغرب جلفا به ارس آمیزد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل چای
تصویر گل چای
از اقسام گل محمدی با گل های پرپر
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
نام شهری ازولایت قونیه، نام محله ای به اسلامبول
لغت نامه دهخدا
(بِ)
نام تیره ای از قشقائی نزدیک 200 خانوار
لغت نامه دهخدا
(چِ قِ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 19 هزارگزی شمال باختر سنقر و 6 هزارگزی گل سفید، کنار گاورود واقع است. دشت و سردسیر است و 275 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گاورود، محصولش غلات، حبوبات و توتون. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس و راهش از گل سفید اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
غذائی که نخستین بار بطفل در شش ماهگی دهند
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
نوعی گل سرخ است که بدین نام خوانده میشود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب چشی
تصویر آب چشی
غذایی که نخستین بار در حدود شش ماهگی بکودک دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب جای
تصویر آب جای
محل آب آب انبار، چشمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آجی چای
تصویر آجی چای
تلخه رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب چشی
تصویر آب چشی
((بْ. چِ یا چَ))
غذایی که نخستین بار در حدود شش ماهگی به کودک دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آجی چای
تصویر آجی چای
تلخه رود
فرهنگ واژه فارسی سره
پدر بابا
فرهنگ گویش مازندرانی
شیپورچی، مترادف بوق چی در فارسی است
فرهنگ گویش مازندرانی